دست های خشک

پلاسکو

از زمانی که تو سوختی دوست داشتم برایت قلم بزنم اما دست هایم خشک شده بودند و چشم هایم  مبهوت در بزرگیت

ای دستانم یاریم کنید تا در وصف او بنگارم در وصف ایثارش در وصف ازخودگذشتگی اش و بلاخره از توصیف شهادتش

تو رفتی تا به من گوشزد کنی که چه خوب است رفتنی به یاد ماندنی

پس برایم دعا کن من نیز مانند تو خوب بروم

به امید آن روز

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.