داستان تشکیل شدن حوزه ی علمیه قم
آیت الله حائری در نجف بودند که این خاطره را با یک واسطه آیت الله اراکی بیان کردند که وقتی من در نجف بودم و تحصیل می کردم خواب دیدم که فردی در خواب گفت که شما 10 روز بیشتتر مهلت نداری و بعد از این مدت عمرت به پایان می رسد. روز دهم روز جمعه ای بود که همراه دوستان به باغی رفتیم درحالی که خواب را فراموش کرده بودم و در آن باغ کم کم من تب و لرز گرفتم و با گذر زمان بیشتر شد طوری که روی پایم نمی توانستم بمانم دوستانم ما را به شهر رساندند و وقتی وارد منزل شدم توانی نداشتم و من را روبه قبله گذاشتند در حالت موت بودم یکدفعه دیدم سقف منزل شکافته شد و عزرائیل آمد تا جان مرا بگیرد در همین لحظه متوسل شدم به امام حسین علیه السلام و گفتم پروردگارا اگر جان مرا می خواهی بگیری دستم خالی است و عملی برای آخرت انجام ندادم و به من مهلت دهید که با دست پر بیایم سپس من شفا گرفتم .
از آن تاریخ به بعد آقای حائری هر روز قبل از تدریس ابتدا روضه ی امام حسین علیه السلام را می خواندند و سپس درس را شروع می کردند. بعد از مدتی آیت الله حائری از نجف به قم می آیند و حوزه ی علمیه ی قم را تأسیس می نمایند. توسل به امام حسین علیه السلام باعث می شود که حوزه ی علمیه ی قم شکل بگیرد تا در عرصه ی جهانی وارد عمل شود.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط معصومه ورمزيار در 1395/08/24 ساعت 07:17:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |