دهه کرامت
من دست خالی آمدم، دست من و دامان تو
سر تا به پا درد و غمم، درد من و درمان تو
تو هر چه خوبی من بدم، بیهوده بر هر در زدم
آخر به این در آمدم، باشم کنار خوان تو
من از هر در راندهام، من رانده واماندهام
یا خوانده یا ناخواندهام، اکنون منم مهمان تو
پای من از ره خسته شد، بال و پرم بشکسته شد
هر در به رویم بسته شد، جز درگه احسان تو
گفتم منم در میزنم، گفتی به تو سر میزنم
من هم مکرر میزنم، کو عهد و کو پیمان تو؟
سوی تو رو آوردهام، ای خم سبو آوردهام
من آبرو آوردهام، کو لطف بیپایان تو؟
حال من گوشهنشین، با گوشه چشمی ببین
جز سایه پرمهرتان، جایی ندارم جان تو
منبع :پایگاه اطلاع رسانی روضه نیوز
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط معصومه ورمزيار در 1395/05/17 ساعت 09:57:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید