شیخ صدوق و مهدویت
بخشی مهمی از برخوردهای کلامی و فعالیت شیخ صدوق مربوط به موضوع مهدویت بوده. بحثهاى بسيارى که صدوق در مدت اقامت خود در رى در موضوعات مختلف اسلامى به ويژه در دو موضوع مهم امامت و غیبت حضرت ولی عصر(عج) با رهبران مذاهبی مختلف انجام داد. حاصل آن گفتگوها که برخى نيز در حضور رکن الدوله بود کتابهاى ارزشمندى است که از آن فقیه نامى باقى مانده است .لذا در اینجا فقط به عواملی که منوط به این حیطه می شوند، می پردازیم.
پدر شیخ صدوق
پدر شیخ صدوق علی بن حسین بن موسی بن بابویه، از فقهای بزرگ شیعه و در زمان حسن عسگری و حجت بن حسن (مهدی) میزیسته و مورد احترام آن امامان بودهاست.
قبل از تولد شیخ صدوق
شیخ طوسی در کتاب غيبت، درباره تولد صدوق چنين نگاشته است:
بسيار از بزرگان قم نقل کردهاند که على بن حسين بن بابويه با دخترعموى خود ازدواج کرد ولى از وى صاحب فرزند نشد. نامهاى به شیخ ابوالقاسم حسین بن روح نوشت که از حضرت ولی عصر(عج) بخواهد تا براى او دعا کند که خداوند به او فرزند عطا فرمايد از حضرت جواب آمد که از اين همسر صاحب فرزند نمىشوى ولى بزودى با کنیزی ديلمى ازدواج خواهى کرد که خداوند از او دو فرزند فقیه به تو خواهد داد.
تولد شیخ
شیخ صدوق در اوائل نیابت سومین نائب، حسین بن روح در حدود سال 305 دیده به جهان گشود؛ بنابراین تا سن 23 سالگی در زمان غیبت صغری میزیسته و دوران نیابت 2 نفر از نواب خاص امام زمان را درک کرده است که این خود از عوامل بسیار موثر در پیشرفت و تکامل علمی و خصوصاً معنوی صدوق بوده و توانسته خود را به بلندترین قلههای نورانی علم و معنویت برساند.
آثار شیخ صدوق
او از بزرگترین محدثان شیعه در عصر غیبتِ کبراست و از 250 محدث روایت نقل کرده و حدود 450 کتاب و رساله دارد که مبنای همة آنها روایت است.
در تثبیت مسئلة اعتقاد به امام غایب و وضعیت شیعیان در عصر غیبت آثاری نوشت که از همه ی آنها مهمتر کتاب کمال الدین و تمام النعمۀ است؛
کمالالدین و تمام النعمة، دربارة امام زمان و غیبت او و وظیفة مردم در زمان غیبت است. صدوق این کتاب را در اواخر عمرش تالیف کرده است. ابنبابویه در مقدمة این کتاب نوشته که امام زمان در خوابی به او فرمان داده است که این کتاب را بنویسد. این کتاب در نیشابور نوشته شده است . او در اول این کتاب اشکالات مخالفین را نقل می کند و به آنها پاسخ می دهد و به خوبی از عقیده امامیه دفاع کرده به طور تفضیل درباره قائم آل محمد (عج ) بحث می کند.با اینکه این کتاب حدود 90 سال پس از غیبت کبرای حضرت ولی عصر (عج ) نگاشته شده از مباحث آن معلوم می شود در آن زمان که هنوز مدت چندانی از این مساءله نگذشته بود، عده ای از اهل کفر و نفاق نسبت به ماجرای غیبت تردید کرده بر شیعیان خرده می گرفتند. همچنانچه خود شیخ صدوق نیز بارها به این نکته اشاره کرده است .
ابن بابویه در تبیین مهدویت از دیدگاه امامیه ضمن تألیف آثار متعدد به خصوص مهمترین آنها کمالالدین به رد ایرادات معتزله، زیدیه و دیگر مخالفان پرداخته و سعی بلیغی در نقض آراء قائلین به فترت (انفصال رشته امامت) و رفع شک امامیان متحیر نموده است.
سخنان بزرگان درمورد شیخ صدوق
استاد صدوق محمد بن علی الاسود درباره حافظه و اشتیاق وافر شیخ صدوق به آموختن می فرمود: «این میل و اشتیاق به علم و دانش که در صدوق وجود دارد مایه شگفتی نیست زیرا او به دعای امام زمان متولد شده است.»
سید بحرالعلوم میگوید: «شیخ صدوق، بزرگ بزرگان و استاد راویان شیعه و ستونی از ستونهای شریعت اسلام و پیشوای محدثان است و در آنچه از امامان شیعه علیهمالسلام نقل میکند؛ راست گفتار. او به دعای حضرت صاحب الامر علیهالسلام به دنیا آمده و همین فضیلت و افتخار بزرگ او را بس»
شيخ صدوق خود نيز ماجراى دعاى حضرت ولى عصر (عج) و ولادت خود را در کتاب اکمالالدین آورده است و در ادامه نوشته است که هر گاه ابو جعفر محمد بن على اسود مرا مىديد که براى آموختن حدیث و علوم اهل بیت عليهمالسلام با اشتياق تمام به درس اساتيد مىرفتم، مىفرمود: اين ميل و اشتياق به علمآموزی که تو دارى جاى تعجب نيست، زيرا تو به دعاى امام زمان متولد شدهاى.
گردآورنده:معصومه ورمزیار
منابع
ویکی فقه : https://fa.wikipedia.org/
تبیان: http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=41214
فارس نیوز: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910822001009
ولایتی : http://velayati.ir/
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط معصومه ورمزيار در 1395/02/14 ساعت 11:07:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1395/03/07 @ 11:17:27 ب.ظ
... [عضو]
سلام و خسته نباشی.
1395/02/15 @ 08:50:36 ق.ظ
رحیمی [عضو]
با سلام و صلوات بر خاتم رسولان
چشمم به انتظار تو تر شد نيامدي
اشكم شبيه خون جگر شد نيامدي
گفتم غروب جمعه تو از راه مي رسي
عمرم در اين قرار به سر شد نيامدي
تا خواستم به جاده ي وصل تو رو كنم
غفلت مرا رفيق سفر شد نيامدي
اين نفس بد مرام مرا خوار و زار كرد
روز و شبم به لغو سپر شد نيامدي
رسوايي گداي تو از حد گذشته است
عمرم به هر گناه هدر شد نيامدي
از ما گناه سر زد و تو شاهدش شدي
ديدي دلم به راه دگر شد نيامدي
خسران زده كسي است كه از يار غافل است
بي تو دعا بدون اثر شد نيامدي
از ما كه منفعت نرسيده براي تو
هر چه ز ما رسيده ضرر شد نيامدي
احسان محسني فر
یا علی علیه السلام